رادینرادین، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 24 روز سن داره

خاطرات رادین جونم

9ماهگی جوانمرد کوچک

نی نی مرد مامان 9 ماهتم تموم شد و من خوشحالم که اون رادین کوچولوی من چقدر مرد شده.توی ماه 9 بودی که سه تایی رفتیم شمال خیلی خوب بود. اول رفتیم ییلاقات ماسال یه جایی ته ته دنیا،واقعا رویایی بود.یه شب اونجا بودیم اینقدر هوا سرد بود که بافتنی تنت کردیم تو تابستون. فردا صبح زود حرکت کردیم به طرف ساحل گیسوم،رفتیم کنار ساحل اب بازی کردیم خیلی خوش گذشت.شما هم پایه بودی،با اینکه نمیتونستی به زبون معلوم بوی حال میکنی جیگرمامان.از اونجا حرکت کردیم به سمت بندر انزلی رفتیم ساحل بندر بعدشم بازار.     بعد حرکت کردیم به سمت لاهیجان،رفتیم تله کابین سوار شدیم ،خیلی هوا سرد بود ما همش نگران بودیم این ایران ...
30 شهريور 1392

هشت ماهگی رادین خندان من . . .

رادین عزیزم 8 ماه با تو بودن در کنار تو زندگی کردن برای من بهترین و زیباترین لذت دنیا بود که با هیچ چیز نمیشه عوض کرد.اینقدر شیرین و خوردنی شدی که اصلا وصف کردنی نیستی. این روزها خیلی خوب خودتو سرگرم میکنی¸ولی زیادی به من وابسته شدی که منو عاشق تر میکنی ؛ با بابا هم خیلی رفیق شدی با هم میرید حموم وحدود 2ساعت شما توی وان با آب بازی میکنی .وقتی میای بیرون گریه میکنی ،وقتی در حموم باز میشه کلی ذوق میکنی.روزهایی که من صبح تا عصر شیفتم اگر بابا آف باشه ،شمارو میاره خونه تا عصر با هم هستید.به ب به ب ب به زیاد میگی.هنوز خوب به مهد کودک عادت نکردی ،برای همین از ماه بعد با بابا شیفت مخالف گرفتم که شما بیشتر خونه بمونی. از م...
2 شهريور 1392
1